از رنجی که می‌بریم ...

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

خاله

از وبلاگ قبلی  اول نوشت : در حالی که این  گوش میدید ، ادامه متن رو بخونید. هر روز بعد از ظهر که با مامان به خانه ی مادر بزرگ می رفتیم، دستی توی حوض وسط حیاط خانه شان می کردم و به ماهی های قرمز سلام می دادم.ماهی ها جواب سلامم را می دادند و برایم دم تکان می دادند و سرعت حرکتشان را بیشتر می کردند...مادر بزرگ همیشه روی ایوان خانه نشسته بود و برایمان چای می ریخت. می پریدم بغل مادر بزرگ و می بوسیدمش .. از رنجی که می‌بریم ......ادامه مطلب
ما را در سایت از رنجی که می‌بریم ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dnamehaye-baran6 بازدید : 22 تاريخ : جمعه 17 شهريور 1396 ساعت: 14:23

خواب زهرا !

در میانه‌ی زمستان سال‌هایی دور،به من رسالتی دادند بی‌آنکه بدانم چیست. به دستان باد سپرده شدم . به زمین آمدم تا رسالتم را بیابم... امید که سربلند به زندگانی ابدی خویش بازگردم .

از رنجی که می‌بریم ......
ما را در سایت از رنجی که می‌بریم ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dnamehaye-baran6 بازدید : 7 تاريخ : يکشنبه 4 تير 1396 ساعت: 19:14

دعا

در میانه‌ی زمستان سال‌هایی دور،به من رسالتی دادند بی‌آنکه بدانم چیست. به دستان باد سپرده شدم . به زمین آمدم تا رسالتم را بیابم... امید که سربلند به زندگانی ابدی خویش بازگردم .

از رنجی که می‌بریم ......
ما را در سایت از رنجی که می‌بریم ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dnamehaye-baran6 بازدید : 10 تاريخ : سه شنبه 30 خرداد 1396 ساعت: 1:25

سوخته و لاغر تو

در میانه‌ی زمستان سال‌هایی دور،به من رسالتی دادند بی‌آنکه بدانم چیست. به دستان باد سپرده شدم . به زمین آمدم تا رسالتم را بیابم... امید که سربلند به زندگانی ابدی خویش بازگردم .

از رنجی که می‌بریم ......
ما را در سایت از رنجی که می‌بریم ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dnamehaye-baran6 بازدید : 8 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 16:11

شب وصل است و طی شد نامه‌ی هجر

زیر سقف آسمونش و این نسیم خنک . چی دلش میخواد آدمیزاد جز اینکه خودش بیاد بشینه ور دلت و دست بندازه گردنت و بگه ببین ! هستم من . همیشه و همه‌جا . هرطرف که سربگردونی من رو میبینی . باز کن اون چشمات رو .. 

پ.ن : سلام فیه حتی مطلع الفجر ... 

از رنجی که می‌بریم ......
ما را در سایت از رنجی که می‌بریم ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dnamehaye-baran6 بازدید : 10 تاريخ : چهارشنبه 24 خرداد 1396 ساعت: 16:11

شهر رمضان

بیدار موندم تا سحر . و علی‌رغم اصرارهای مادرم مبنی بر اینکه اجازه نداری روزه بگیری تا چک‌آپ کامل نشی و خیالم از سلامتیت راحت نشه میخوام روزه بگیرم . کم‌خونی  و معده‌ای که دوست داره اذیت کنه رو به هیچ گرفتم و برام مهم نیست چه اتفاقی قراره در ادامه بیفته . برام مهم این هست که روزه بگیرم و بعد از دو س از رنجی که می‌بریم ......ادامه مطلب
ما را در سایت از رنجی که می‌بریم ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dnamehaye-baran6 بازدید : 20 تاريخ : جمعه 12 خرداد 1396 ساعت: 6:16

حافظ جان

در میانه‌ی زمستان سال‌هایی دور،به من رسالتی دادند بی‌آنکه بدانم چیست. به دستان باد سپرده شدم . به زمین آمدم تا رسالتم را بیابم... امید که سربلند به زندگانی ابدی خویش بازگردم .

از رنجی که می‌بریم ......
ما را در سایت از رنجی که می‌بریم ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dnamehaye-baran6 بازدید : 15 تاريخ : جمعه 12 خرداد 1396 ساعت: 6:16

دوباره ایران

من شوخی که ندارم با خودم ، این همه روزه دارم بهش فکر می‌کنم . برخلاف نظر پارسالم که به نظرم شرکت کردن در انتخابات کار بیهوده‌ایه . امسال نه تنها چنین نظری ندارم که مرددها رو هم ترغیب می‌کنم به شرکت در انتخابات .

و این پایان راه نیست . تازه ابتدای راهی هست که شروع می‌کنیم . تلاش می‌کنیم برای بهتر شدن و تلاش می‌کنیم دولتی رو سر کار بیاریم که دستاوردهای ما رو خراب نکنه .


پ.ن : اردی‌بهشت

اردی‌بهشت تو یه ماه سبزی روی سرنوشت ...



از رنجی که می‌بریم ......
ما را در سایت از رنجی که می‌بریم ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dnamehaye-baran6 بازدید : 9 تاريخ : شنبه 30 ارديبهشت 1396 ساعت: 16:21

جای خالی

چند ماه فقط سرم شلوغ شده بود. قرار نبود یکهو تمام شوید ...

داغ رفتنتان تا قیامت به دلم می‌ماند...
از رنجی که می‌بریم ......
ما را در سایت از رنجی که می‌بریم ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dnamehaye-baran6 بازدید : 7 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 15:37

سی‌ام

برای آدمایی که دوستشون داشتم از صمیم قلبم آرزوهای خوب کردم و تبریک عید گفتم بهشون . 

امسال رو دوست داشتم . خواستم به آدم‌هایی که دوستشون دارم توجه بیشتری کنم. 


الانم وقتشه سی‌ام اسفند رو ثبت کنم . نمیاد دیگه تا چهار سال دیگه :) 

از رنجی که می‌بریم ......
ما را در سایت از رنجی که می‌بریم ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dnamehaye-baran6 بازدید : 21 تاريخ : دوشنبه 18 ارديبهشت 1396 ساعت: 3:22

آرشیو مطالب

پيوندهای روزانه

لینک دوستان

خبرنامه